آخرین اخبار اقتصادی

حرف‌هایی از جنس روضه و اشک در جام دلدادگی با پیرغلامان


هیئت شیفتگان حسینی ملایربه گزارش ایکنا از همدان، در روزهای حزن و اندوه حسینی مجالی شد تا میهمان هیئت شیفتگان حسینی ملایر شوم. با تماسی که با مسئول هیئت داشتم قرار شد که عصر یکی از روزهای گرم تابستان درست با همان حال و هوای آن روزهای گرم کربلا و نزدیک شدن به لحظات عرفانی اذان خدمت چند تن از پیرغلامان هیئت شیفتگان حسینی برسم و هم‌صحبت پیرغلامان دلسوخته این هیئت شوم.

آقای کاشانی ارادتمندی از خیل دلسوختگان حضرت عشق به استقبالم آمد به دلیل فضای کم حسینیه چند سالی است که بساط عزاداری را در فضای باز مدرسه شهید رجایی برپا می‌کنند. قدم گذاشتن در این فضا در همان لحظه ورودم بهشت بین‌الحرمین را برایم تداعی کرد جوانان این هیئت به زیبایی فضا را طراحی کرده بودند که حس می‌کردی به بین‌الحرمین قدم گذاشته‌ای.

یک لحظه چشم‌هایم را بستم و تمام وجودم حسینی شد، بی‌هیچ آلایشی خودم را در کربلا و بین‌الحرمین یافتم، محو فضا بودم که با صدای آقای کاشانی به خودم آمدم، با احترام در گوشه‌ای که چند تن از پیرغلامان منتظر بودند نشستم، تا دقایقی هم‌صحبت ناگفته‌های دلشان شوم. آغازگر من بودم با پیرغلامانی که چهره‌های منورشان حکایت از عشق به خاندان و دستگاه ارباب را می‌کرد با اینکه بیش از 10 روز است که شب و روز در این هیئت در خدمت به عزاداران حسینی فعالیت دارند، اما اصلا در چهره‌هایشان خستگی نیست در این ایام که بهار خادمی آقا اباعبدالله‌الحسین(ع) است، همه اینجا می‌خواهند به نحوی دیده شوند تا بگویند نوکری ارباب چه صفایی دارد.

ادب و احترام این پیرغلامان حسینی مرا بیشتر مجذوب کرد برای گفت‌وگو هر کدام به دیگری تعارف می‌کرد تا سر صحبت را باز کند گفت‌وگوی من با حاج آقا میرزایی شروع شد. ابراهیم میرزایی، پیرغلامی 60 ساله و بازنشسته است که از سن 11 سالگی افتخار حضور و خادمی را در این هیئت دارد در گفت‌وگو با ایکنا از همدان اظهار کرد: این هیئت از سال 1347 پایه‌گذاری شد، هرگز تعطیل نشده و هیئت به‌صورت هفتگی برقرار است.

این پیرغلام حسینی به درگذشتگان و بانیان این هیئت اشاره کرد و افزود: مرحوم کاشانی، مرحوم قنبری، حاج آقا ضیاء، حاج محمد روستایی و… تا جایی که یادم هست از پایه‌گذاران این هیئت بودند آن موقع مثل الان نبود، سنت‌ها متفاوت بود. من از زمانی که 11 ساله بودم وارد هیئت شدم، به دنبال گرفتن علم بودم و با توجه به اینکه جثه قوی‌ای داشتم با آقای علی محمدی چند سالی زیر علم بزرگ را می‌گرفتم.

این پیرغلام حسینی با اشاره به اینکه هیئت در همان ابتدا سینه‌زنی و بیشتر زنجیرزنی بود، بیان کرد: آرام آرام زنجیرها کنار رفت و این هیئت در حال حاضر هیئت سینه‌زنی است. من در اوایل مثل هر جوانی شور و هوایی جوانی در سر داشتم بعضی وقت‌ها به قول قدیمی‌ها بزن، بهادر بودم، اما وقتی وارد هیئت شدم امام حسین(ع) راه مرا عوض کرد، سر پایین انداختم و هیئتی شدم و زیر پرچم امام حسین(ع) مدال نوکری را بزرگترین افتخار دیدم.

میرزایی با اشاره به کراماتی که در زندگی از امام حسین(ع) دیده است، گفت: سال 1390 دچار سکته مغزی شدم که مدت هشت ماه پس از آن نیز دچار لکنت شدید بودم و نمی‌توانستم حرف بزنم؛ در آن شرایط در هیئت حضور پیدا می‌کردم، یک شب جمعه‌ که در هیئت در منزل یکی از دوستان در روستای ازناو حضور داشتیم بعد از برگشت به منزل در عالم رؤیا دیدم که مادرم که از سادات علوی بود به همراه یک آقای سبزپوش به دیدارم آمدند و مادرم به من گفت ابراهیم حرف بزن من گفتم نمی‌توانم آن آقا فرمود من می‌گویم حرف بزن و من شروع به حرف زدن کردم، یک باره از عالم خواب بیدار شدم و اتاق تاریک بود، ترس وجودم را گرفته بود برایم باور کردنی نبود، چند دقیقه با خودم حرف زدم و خوابیدم، صبح بچه‌ها به اتاقم آمدند و مرا صدا کردند اما می‌ترسیدم، دوباره خودم را به خواب زدم تقریبا ساعت 11 بود که بچه‌هایم دوباره بالای سرم آمدند و من آنها را با اسمشان صدا کردم و برایشان این معجزه و حرف زدن من عجیب بود که با خوشحالی گفتند پدر حرف می‌زند و… . بسیاری از گره‌های زندگی‌ام به دست آقا امام حسین(ع) باز شده و الان هم هر چند نمی‌توانم آنچنان که باید خدمت کنم در خدمت عزاداران هیئت باشم، اما تا جایی که نفس دارم خادم این هیئت خواهم بود.

کرامات و برکات خدمت در دستگاه ابا‌عبدالله‌الحسین(ع)

داوود قنبری، 57 ساله است که از هفت سالگی با پدرش که از بزرگان و بنیان‌گذاران این هیئت بوده است، وارد هیئت شده و به گفته او از همان کودکی از گرفتن تابلو، علم تا کفشداری و آشپزخانه و… در هیئت کمک کرده، اکنون نیز در همه کارها تقسیم غذا، نظم و امنیت خوش‌آمدگویی به عزاداران و… فعال است.

این پیرغلام حسینی اظهار کرد: یادم هست زمان کودکی در هیئت ما تابلوهایی بود که شعارهای عاشورایی را در دو طرف آن می‌نوشتند و در بین دسته عزاداری حرکت می‌کردند، حدود یکصد تابلو بود و من همیشه ذوق می‌کردم که یکی از این تابلوها را بگیرم. دسته عزاداری هیئت طولانی بود، ابتدای هیئت میدان و انتهای آن تکیه امام رضا(ع) بود، یک سنت جالبی که در هیئت داشتیم این بود که در ابتدای صف پیر غلامان و بزرگترها حرکت می‌کردند، کودکان در وسط و جوانان انتهای صف قرار می‌گفتند بر عکس الان که معمولا کودکان در انتهای صف عزاداری حرکت می‌کنند.

وی با بیان اینکه این هیئت همیشه فعال بوده و قبلا در منازل به‌صورت هفتگی برگزار می‌شد، تصریح کرد: چند سالی که به خاطر تغییر سبک زندگی و واحدهای مسکونی آپارتمانی و کمبود فضای واحدها فعالیت‎‎‌ها را در حسینیه انجام می‌دهیم که یک زمانی هم بسته‌های معیشتی تهیه و به خانواده‌های نیازمند اهدا شده است. چند سالی است که از فضای باز مدرسه برای هیئت استفاده می‌شود، کسانی که در برگزاری برنامه‌های محرم در فضاسازی، تدارکات و بقیه برنامه‌های هیئت کمک می‌کنند همه در راه خدمت به امام حسین(ع) به‌صورت رایگان بوده یک ریال هم هزینه‌ای دریافت نمی‌کنند.

قنبری به کرامات و برکات خدمت در دستگاه ابا‌عبدالله‌الحسین(ع) اشاره کرد و گفت: ما هیچ چیزی از خودمان نداریم هر چه داریم مربوط به خود آقا امام حسین(ع) است و من واقعا این برکات را بعینه در زندگی خود دیده‌ام با توجه به اینکه کاسب هستم روزهایی شده که نیاز به پول داشتم و فقط سرم را بالا برده و با توسل به امام حسین(ع) مشکلم حل شده است.

این پیرغلام حسینی با اشاره به اینکه در اوایل زندگی‌اش مدت هفت سال بود که از نعمت فرزند محروم بوده‌ است، بیان کرد: با توسل به امام حسین(ع)، خداوند بعد از این مدت به من یک فرزند پسر به نام علی که الان 29 سال سن دارد و مهندس است را عطا کرد و تا آخر عمر نوکر این خاندان است.

وی یادآور شد: چند سال پیش هم برای سفر زیارتی امام حسین(ع) با کاروان تا مرز رفتیم که نمی‌دانم چرا همه کاروان از مرز رد شدند اما من و همسرم مشکلی بود که نتوانستیم برویم و واقعا ناراحت بودم، دو ماه فقط گریه کردم و می‌گفتم چه گناهی کردم که همه رفتند من ماندم، بعد از دو ماه دوباره توانستیم به کربلا برویم و یک ماه بعد نیز دوباره به کربلا رفتیم؛ در واقع بین یک ماه دو بار زائر امام حسین(ع) شدیم.

قنبری یادآور شد: اخلاص و کار برای امام حسین(ع) یکی از بزرگترین شاخصه‌های هیئت است، شاید به جرئت بگویم که جوانان امروز چقدر خالصانه در این دستگاه عرض ارادت می‌کنند و ما به حالشان غبطه می‌خوریم و احترام به بزرگتر را دارند و این واقعا برای ما ارزشمند است. من زمانی که می‌خواستم برای خدمت مقدس سربازی به کرمانشاه بروم به هیئت آمدم و با همان لباس کنار بچه‌های هیئت ناهار را تقسیم کردیم و وقتی می‌خواستم سوار ماشین شوم همه به بدرقه آمدند و مرا شرمنده کردند.

قرائت همیشگی قرآن در هیئت شیفتگان حسینی

اسدالله یوسفی، از پیرغلامان این هیئت است که 66 بهار از خدا عمر گرفته و به قول خودش 10 ساله بوده که این هیئت را برای  خادمی خود در خدمت به سالار شهیدان خود انتخاب کرده است. وی با بیان اینکه این هیئت در ابتدا با شش نفر شکل گرفت، گفت: یک زنجیر داشتیم که نوبتی زنجیر می‌زدیم و مرحوم حاج آقا ترابی برای ما مداحی می‌کرد که به مرور هیئت رونق گرفت و بزرگتر شد و تا به امروز به این وسعت رسیده است.

اسدالله یوسفی پیرغلام ملایری

این پیرغلام حسینی با اشاره به اینکه در ابتدای فعالیت هیئت هفتگی در منازل یکی از هیئتی‌ها بودیم، تصریح کرد: دهه اول محرم را در مسجد حسیب خانی(انقلاب) عزاداری می‌کردیم، هیئت‌ها آن موقع از روز پنجم محرم علاوه بر شب‌ها بعداز ظهرها هم عزاداری می‌کردند و بیرون می‌آمدند و هیئت ما نیز به همین منوال بود که هیئت بسیار صفوف عزاداری طولانی داشت و وقتی در خیابان‌ها حرکت می‌کردیم همه می‌گفتند هیئت شیفتگان آمد.

یوسفی به فعالیت‌های انقلابی هیئتی‌ها در قبل از پیروزی انقلاب اشاره کرد و افزود: آن موقع ساواک بارها به مراسم عزاداری ما سر می‌زد و می‌گفت تجمع نکنید، ما قرائت قرآن را در هیئت داشتیم، آنها می‌دانستند در این تجمعات فعالیت‌های انقلابی می‌شود و بچه‌های هیئت اعلامیه‌های امام(ره) را که به دستمان می‌رسید مخفیانه پخش می‌کردند.

وی با بیان اینکه آن موقع برق نبود و روشنایی هیئت را شب‌ها از طریق چراغ تور و فانوس روشن می‌کردیم، گفت: این‌ها را مردم از منزل می‌آوردند اما  خود هیئت هم چند تا داشت که بر پایه سوار بود و حرکت می‌کردیم. علم ما نمونه است، علمی که نمادی از گنبد و بارگاه حضرت ابوالفضل(ع) را بالای آن داریم، به خاطر کمبود جا و فضا در حال حاضر آن را بیرون نمی‌آوریم و یک علامت دیگر را هم داشتیم که یک تیغه داشت و مرحوم آقای کاشانی آن را خریده بود.

این پیرغلام حسینی نظم را یکی از شاخصه‌های این هیئت از همان ابتدا برشمرد و افزود: این هیئت پر از جوانان مؤمن و مخلص است که مثل ابر بهار برای امام حسین(ع) گریه می‌کنند. از ابتدا مداح هیئت بودم، آن موقع وقتی نوحه خط اولش گفته می‌شد کوچک و بزرگ دستشان بالا می‌رفت و شروع به سینه‌زنی می‌کردند و نوحه‌هایی که می‌خواندم قبل از اینکه برای عزاداران بخوانم خودم چند بار آن را می‌خواندم و اگر به دلم می‌نشست آن را می‌خواندم.

وی به یکی از نوحه‌های معروف خود در این هیئت اشاره کرد و گفت: این نوحه به گفته هیئتی‌ها قدیمی نمی‌شود. «ای همه نیروی لشگرم برادرم برادرم قوت قلبی به خواهرم برادرم برادرم، ماه و خورشید من اباالفضل ابالفضل و…» و یک نوحه دیگر هم نوحه‌ای که به زبان ملایری می‌خواندم آن هم همین نوحه است «روله‌ای تاره جونم روله‌ای تاره جونم، اسم تو ورد زبونم گل  نشکفته من  و….» که جزء اولین نوحه‌های ملایری با زبان لری خودمان است.

یوسفی با بیان اینکه در حال حاضر نوحه‌هایی که خوانده می‌شود جوان‌پسند و دلنشین است، اظهار کرد: اگر نوحه به دل بنشیند بی‌شک بر دل دیگران نیز خواهد نشست؛ من زمانی که نوحه‌ای می‌خواهم بخوانم اول مطالعه می‌کنم اگر به دل خودم بنشیند آن را برای مردم می‌خوانم و مطمئن هستم به دل مردم هم می‌نشیند. ما در این هیئت مداحان جوان داریم حتی مداح هشت ساله هم داریم و باید به اینها بها داده شود.

این پیرغلام حسینی به برکات و معجزات امام حسین(ع) در زندگی‌اش گفت: سال 1361 مستأجر بودم، اوایل محرم بود که مرحوم کاشانی در حسینیه به من گفت از امام حسین(ع) بخواه، گفتم یعنی می‌دهد که ایشان گفت تا در خانه را نزنی صاحب‌خانه در را باز نمی‌کند، تو از امام حسین(ع) بخواه و من با دل شکسته گفتم آقا می‌شود من هم خانه‌دار شوم، گنجشک با آن کوچکی آشیانه دارد، اربعین نشده صاحب خانه شدم؛ وقتی مرحوم آقا سید کاشانی را بعد از خانه‌دار شدنم دیدم با شوخی گفت دیر حاجتت را گرفتی، 40 روز طول کشیده، برو خودت را درست کن ببین مشکل از کجاست.

یوسفی با اشاره به دیگر کرامات امام حسین(ع) در زندگی‌اش یادآور شد: هر سال در ماه رمضان نذری دارم؛ یک سال هم پسرم سرباز بود و هم دخترم ازدواج کرده بود، به خاطر مشکل مالی گفتم امسال نذری نمی‌دهیم، دختر کوچکم گوشواره‌اش را درآورد و گفت اینها را بفروش، بغض کردم و گفتم خدایا به جایی رسیده‌ام که گوشواره این دختر کوچک را بفروشم، بیرون رفتم گفتم با چک می‌خرم اما نشد، غروب که به منزل آمدم دیدم دو گونی برنج شمال که عطر و بویش همه جا را گرفته داخل راهرو بود، دخترم گفت اینها را یک آقایی آورد، به گریه افتادم غذای نذری آن سال را دادیم، برنج‌ها عطر و طعمش بی‌نظیر بود هنوز هم که هنوز است نمی‌دانم آن برنج را چه کسی آورد.

وی برکت در دیگ حلیم نذری 28 ماه صفر هیئت را هم از دیگر برکات امام حسین(ع) دانست و تصریح کرد: آقایی از آشنایان بود که سرطان حنجره داشت، به‌واسطه غذای این هیئت شفا یافت و هر سال یک گوسفند به هیئت اهدا می‌کرد، افراد زیاد دیگری نیز شفا گرفته و هر سال نذورات خود را به این هیئت هدیه می‌کنند.

فعالیت چهار نسل پیرغلام، جوان، نوجوان، و نونهال در هیئت

سیدعلی کاشانی، مسئول هیئت است، 46 سال سن دارد و صحبتش را با نام حسین(ع) با یک بیت شروع می‌کند. «بسم رب الحسین، از اول عمر از پی جانان دویدم، درها بزدم بلکه شود باب امیدم، بستند به رغم همه درها که زدم، من غیر از در دربار حسین بن علی هیچ دری باز ندیدم.»

وی با بیان اینکه این هیئت از سال 1347 تأسیس شد و نسل به نسل گشت و امروز به ما رسید، گفت: جزء معدود هیئت‌هایی هستیم که چهار نسل پیرغلام، جوان، نوجوان، و نونهال در کنار هم بدون هیچ دغدغه و حرف و حدیثی فعالیت دارند. چشم‌انداز این هیئت امروز بها دادن به نونهال و نسل جوان است؛ پنج سال آینده را دیده‌ایم این یعنی نوآوری و پویایی؛ ما سعی کرده‌ایم در کارمان مقلد نباشیم بلکه مبدع باشیم.

پیرغلامان حسینی

مسئول هیئت شیفتگان ملایر تصریح کرد: در طراحی، دکور، پرچم و تمام کارهای تخصصی بچه‌های هیئت است که برای هر برنامه‌ای با هم مشورت می‌کنیم و بهترین تصمیم را عملی می‌کنیم، همه هزینه‌ها مردمی و نذورات است. امسال بعد از اتمام مراسم توزیع غذای تبرکی را هر شب بین عزاداران داشتیم، برای نذری هیئت به مشکل برخوردیم که بحمدالله و عنایت ارباب حل شد و جزء در خانه آقا اباعبدالله(ع) دست جلوی کسی و نهادی دست دراز نکرده‌ایم.

وی ضمن تشکر ویژه از مدیر آموزش و پرورش ملایر در راستای همکاری با این هیئت گفت: این فضا را در اختیار ما قرار دادند و ما مراسم را به بهترین نحو برگزار کردیم. حساب و کتاب هیئت شفاف است و اگر اختلاف سلیقه‌ای باشد با مشورت حل می‌شود. این هیئت پویا است و من دست یک به یک کسانی که در این دستگاه خدمت می‌کند را می‌بوسم؛ حتی شده بچه‌های ما تا ساعت چهار صبح در اینجا فعالیت می‌کنند که برنامه‌ها به خوبی پیش برود.

کاشانی بیان کرد: این هیئت هیچ وقت تعطیل نشده است، حتی در دوران کرونا که تجمعات ممنوع بود؛ ما پخش زنده داشتیم و بعد از آن هم با فاصله و رعایت موارد بهداشتی عزاداری‌ها را در فضای باز برگزار کردیم. امسال نیز بیش از چهار هزار غذای نذری در روز عاشورا بین عزاداران حسینی توزیع شد و به یاری خدا باز هم آقا امام حسین(ع) کمک کرد و خجالت‌زده نشدیم. ما کسانی را داریم که خودشان نیاز به کمک دارند، اما به عشق امام حسین(ع) هر آنچه را دارند اینجا کمک‌های مالی و نذورات خود را می‌آورند و این برای ما بسیار ارزشمند است که صاحب‌خانه اینجا خود امام حسین(ع) است.

وی در پایان با این بیت «به اعتبار تو ارباب عزیز مردم شدم» از همه اعضای هیئت شیفتگان حسینی که بی‌ادعا در این شب و روزها کمک کردند تا مجلس عزای حسین(ع) به خوبی برپا شود، قدردانی کرد.

فاطمه رحمتی

انتهای پیام



لینک خبر
کلیه مسئولیت های خبر مربوط به خبرگزاری منتشر کننده می باشد . در صورت بروز مشکل اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا