عطا بهرامی، تحلیلگر مسائل اقتصادی، در گفتوگو با خبرنگار مهردر رابطه با عملکرد شبکه بانکی در هدایت اعتبار گفت: آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که ۸۸ درصد وامهای پرداختی به تولید، به منظور تأمین سرمایه در گردش، ایجاد یا توسعه واحدهای تولیدی بوده است. بنابراین، کسانی که میگویند منابع بانکی به سمت تولید هدایت بشود، گویا به آمار توجهی ندارند.
وی افزود: اینگونه وامدهی بانکها به تولید در دنیا بیمعناست. در دنیا چیزی به اسم وام سرمایه در گردش وجود ندارد؛ این اختراع بانکهای ماست تا بتوانند به شرکتهای خودشان وام داده و این شرکتها هر کاری خواستند با آن انجام دهند، بنابراین این عنوان وام یک عنوان جعلی برای سفتهبازی است.
این کارشناس اقتصادی درباره طرح نهضت ملی مسکن بیان کرد: در مورد نهضت ملی مسکن دولت در حال کار نمایشیست؛ زیرا عملاً دو سال گذشته و هنوز تعداد واحد قابل توجهی ساخته نشده است. در نهضت ملی مسکن حتی میتوان بیش از ۴ میلیون مسکن ساخت، اما دولت کاری که با زیستبوم، فرهنگ و نوع تأمین مالی در ایران مطابقت دارد را کنار گذاشته و دنبال چیزی میگردد که توجیه ندارد و انجام نشدنیست.
بهرامی ادامه داد: کشورهایی مثل ایران که سرزمینی پهناور دارند، ویلاییسازی میکنند. هیچ کشوری نیست که مثلاً ۸۰ یا ۹۰ میلیون نفر جمعیت و یک میلیون و ۸۰۰ هزار کیلومتر وسعت داشته باشد، اما آپارتمان بسازد. البته کشورهایی مثل سنگاپور و تایوان آپارتمانسازی میکنند اما آمریکا، مکزیک، استرالیا و روسیه آپارتمانساز نیستند؛ چون کشورهای پهناور آپارتمانسازی نمیکنند.
وی اضافه کرد: اگر به ۱۰ میلیون خانوار زمین بدهیم، طی ۱۸ ماه الی دو سال همه آن ساخته میشود. توان ساخت آن را هم دارند چون هزینه ساخت واحد ویلایی پایینتر از آپارتمانسازی است.
این کارشناس اقتصادی ضمن اشاره به مولد بودن طرح نهضت ملی مسکن در صورت اجرای درست آن، بیان کرد: این طرح یک انقلاب است، زیرا ۱۳۰ تا ۱۴۰ صنعت با ساختمانسازی به حرکت درمیآید و در هزینهای که خانوارها بابت مسکن میکنند صرفهجویی میشود، زیرا مردم در حال حاضر ۴۰ درصد درآمدشان را صرف مسکن میکنند.
بهرامی ادامه داد: با ساخت مسکن تقاضا تحریک و توزیع ثروت بهتر میشود و چون در صنعت ساختمان یک درصد هم نیاز به واردات نیست، تولید و اشتغال را افزایش داده و دستمزد کارگران بهتر میشود. به همین دلیل، در آمریکا نیز موتور اشتغال را بخش مسکن میدانند.
وی تأکید کرد: از طرف دیگر، نیاز به منابع بانکی هم ندارد، اگر صرفاً به مردم ۵۰۰ متر زمین داده شود، برای ساخت ۱۵۰ متر، حدود یک میلیارد تومان احتیاج دارند که با فروختن ماشین، پسانداز و پول پیشخانهای که دارند، این پول را تأمین میکنند.
این کارشناس اقتصادی در پاسخ به این سوال که آیا بانکها نباید در تسهیلاتدهی به مردم برای ساخت مسکن مشارکت کنند، گفت: باید این کار را بکنند، اما نمیکنند. هماکنون بانکها میتوانند به شرکتهای خودشان وام داده و برنگردانند و از بانک مرکزی نیز پول جدید بگیرند. وقتی این کار را میتوانند انجام دهند، چرا باید به مسکن وام بدهند.
بهرامی در رابطه با ریسک نکول تسهیلات مسکن گفت: ریسک نکول آن خیلی کم است. در ساخت ۱.۵ میلیون مسکن روستایی مسکن مهر، آن زمان مردم حتی ضامن هم نداشتند؛ یعنی حتی ضامنها کارمند رسمی هم نبودند و خود مردم ضامن یکدیگر بودند اما این وامها نکول نشد. بنابراین ریسکی از این جهت ندارد، منتهی نظام بانکی ما دکان یک سری افراد شده است، برای همین وام نمیدهند.
وی اذعان داشت: در آمریکا ۷۰ درصد وامها را به خرید مسکن، خرید خودرو، خرید موبایل، رفتن به تعطیلات و اینجور وامهای خرد تخصیص میدهند. چرا این کار را میکنند؟ چون مدیران بانکها مطمئن هستند که پولها برمیگردند.
این تحلیلگر اقتصادی خاطر نشان کرد: در ایران شرکتهای بزرگی که سود انباشتهی زیادی دارند، وام میگیرند. اینها سرمایه در گردش میخواهند چه کنند؟ مثلاً فولاد مبارکه با ۱۰۸ هزار میلیارد تومان سود، باز هم وام میگیرد. در دنیا، سرمایه در گردش را از محل سود انباشته یا پیشفروش تأمین میکنند. وامی با بهرهی سی درصدی برای سرمایه در گردش، تنها در شرایطی اقتصادی است که وام بازپرداخت نشود. بنگاهی که برای سرمایه در گردش وام بگیرد و سیوچند درصد سود بدهد، حتماً ضرر میکند مگر اینکه برنگرداند که هماکنون نیز برنمیگردانند.
بهرامی با اشاره به برگشت وامهای خرد از سوی مردم گفت: در مسکن مهر، حدود ۹۸.۵ درصد وامهایی که دادیم برگشت و تنها ۱.۵ درصد آن سوخت؛ درحالیکه بیش از ۷۰ وامهایی که بانکها به شرکتها میدهند، سوخت میشود و اصلاً برنمیگردد. ولی بانکها پرداخت این وامهای پرریسک را دوست دارند چون بانک مرکزی ریسک عملیات بانکها را میخرد.
وی بیان کرد: البته اکنون طرح نهضت ملی مسکن بیشتر از آنکه لنگ وام بانکها باشد، معطل دولت شده است. اگر دولت به مردم زمین بدهد، مردم خودشان خانه میسازند. از ۱۰ دهک، ۶ دهک اصلاً هیچ نیازی به پول ندارند و خودشان تأمین خواهند کرد.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: اگر فناوری چینیها را بیاوریم، آنها به ایران متری ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان قیمت دادند، یعنی برای ۱۵۰ متر ۷۲۰ میلیون تومان میشود که عددی نیست، اما دولت آن را پیچیده کرده است. دولت به جای اینکه به مردم زمین بدهد، دنبال آپارتمانسازیست. کجای دنیا در حومهی شهرها آپارتمان میسازند؟ در کل دنیا مرکز شهر آپارتماننشینی و در حومهی شهر ویلایینشینیست. در ایران حتی در روستاها نیز آپارتمانسازی را باب کردند، آنجا مگر مشکل زمین داریم؟
بهرامی به سیاست اشتباه بلندمرتبهسازی نیز اشاره کرد و اظهار داشت: باید سیاستها به گونهای باشد که مردم به بلندمرتبهسازی تشویق نشوند. هماکنون در کمیسیون ماده ۵ گفتهاند که مقدار مجاز سقفها را بردارید تا هرچند طبقه که خواستند بسازند. این تناقضیست که نه با زندگی ما و نه با محیط ما سازگار نیست. ما محیط شهرها را با کمربند شهری بستیم و مردم را مجبور کردیم تا بلندمرتبه بسازند. درحالیکه باید گفت اگر مردم یک طبقه ساختند، یک درصد، دوطبقه ۱۰ درصد، سه طبقه ۳۰ درصد عوارض میگیرند و همین شکل عوارض بالا برود تا مجبور شوند یک طبقه بسازند.
وی ادامه داد: اکنون میبینیم که شهرهای ما هویت ندارند. البته بافتهای قدیمی ما هویت داشتند، مثلاً در یک کوچه دو ساختمان شبیه هم پیدا نمیشود. آبروی کل تاریخ این کشور که خودش جزو پایههای معماری دنیا بوده است را بردهاند. معماری باید یک طبقه و ایرانی – اسلامی باشد. نمای بیرونی خانهها برای دولت و معماری داخلی برای خود فرد است تا هرکاری دوست دارد، انجام دهد. در کل دنیا نیز اینگونه است که نمای بیرون مال دولت است و مال شخص نیست.
این کارشناس اقتصادی در انتها افزود: هماکنون اما دولت نه اقتصاد مسکن و نه هویت شهرها را را متوجه نمیشود اما حرفهای ضدونقیضی میزنند که البته دو سال را با همین حرفها سر کردهاند و احتمالاً دو سال دیگر نیز با آن سر میکنند.
این خبر را در تهران اقتصادی دنبال کنید
.
منبع :مهر