وجود شبکه های ماهواره ای/خوب یا بد؟
در گفتگو با خبرنگار همسو نیوز،سرکار خانم دکتر فرین مهرنگ مدرس دانشگاه و روزنامه نگار قدیمی در مورد ارتباطات رسانه ای وشبکه های ماهواره ای بعنوان یک رسانه ی نوظهور، اینطور اظهار داشتند:
” وقتی صحبت از رسانه میکنیم ، در واقع منظور ما از رسانه هر وسیله ای است که بتواند نقل و انتقال ایده ها و نظرات مختلف را بر عهده بگیرد.کلا میتوانیم بگوییم رسانه وسیله ای است که پیامی را به گیرنده پیام ارسال میکند و آن گیرنده ، پیام مورد نظر را دریافت کرده و بر اساس مفاهیم و اطلاعاتی که در ذهن دارد آنرا درک کرده و با آن ارتباط برقرار میکند.
بالطبع تکنولوژی های جدیدی هم که امروزه در جهان مورد استفاده قرار میگیرند ،کار رسانه را انجام میدهند.چون با مخاطب ارتباط دارند.پس ماهواره هم به نوعی وسیله ای ارتباطی است که توانسته با پخش برنامه های مختلف به علت دارا بودن شبکه های متعدد ، جذب مخاطب کند.و اگر بخواهیم میتوانیم صرفاٌ ماهواره را بعنوان یک وسیله ارتباطی یا رسانه ای در گروه رسانه های دیداری و شنیداری در نظر بگیریم. ماهواره ، هم یک رسانه عملی است و هم یک رسانه عینی، زیرا ما ، هم عملکرد آنرا میبینیم وهم برایمان ملموس و قابل لمس است.اکثر خبرگزاری های بزرگ دنیا ،شبکه پخش ماهواره ای هم دارند مثل BBC،الجزیره یا
CNNوحتی صدا و سیمای خودمان با شبکه خبر یاPRESS TV که به زبانهای مختلف برای تبادل اخبار و اطلاعات با شبکه های خبری دیگر فعالیت میکنند.”
خانم دکتر مهرنگ در پاسخ به این سوال که دلیل استقبال گسترده مردم از ماهواره چیست؟ اینطور گفتند که:”این بحث بسیار گسترده،بنیادی و ریشه ای است.اولا ما ملتی هستیم که عاشق ایده های جدید و تکنولوژی های مدرن و به روز و بسیار تنوع طلب هستیم.البته مردم همه دنیا اینطور هستند ولی مردم ما در این مورد بسیار عجیب و غریبند.مردم ما نوآوری را خیلی دوست دارند.حالا مشکل این است که در این کشورِ تنوع دوست ،کسی نیست که اول فرهنگسازی کند .کسی نیست که بگوید اگر قرار است فلان تکنولوژی وارد کشورم شود ،اول فرهنگش را آموزش دهیم بعد وارد کنیم. ورود ماهواره به ایران به یکباره و بدون زمینه سازی و آموزش بود. این شد که شوک شدیدی را به جامعه وارد کرد و باعث شد عده ای به فکر این سیاست بیفتند که باید جلوی پخش ماهواره را بگیریم چون ماهواره فرهنگ ما را دچار آسیب و تخریب میکند.
در زمان آغاز ورود ماهواره به ایران مردم سواد رسانه ای بالایی نداشتند و یا شاید در آن دوره اصولا مقوله ای به عنوان سواد رسانه ای در جامعه مد نظر نبود.مردم ، امروز نسبت به آن سال ها و یا حتی نسبت به چند ماه گذشته هم بسیار تغییر کرده اند. دیدگاه ها و نظراتشان بسیار آموخته تر شده است و سواد رسانه ای آنها بسیار پیشرفت داشته است. رسانه کارش همین است:فرهنگ سازی و آموزش. کاری که لحظه ای و ثانیه ای است.همین الآن که ما اینجا در حال صحبت هستیم،هزاران هزار اتفاق در جهان در حال وقوع است و هزاران هزار خبر مشغول جا به جا شدن است.چه خوب و چه بد.چه ما آنها را قبول داشته باشیم و چه برایمان بی اهمیت باشند.
ما بعنوان دست اندرکاران رسانه در کشور،شبکه های زیادی راه اندازی کرده ایم اما آیا این شبکه های ایجاد شده،تنوع هم دارند؟ سرگرمی هم دارند؟ آیا کارشناسان در این رابطه به امر مخاطب شناسی توجه کرده اند؟اینکه من بعنوان مخاطب چه برنامه ای را دوست دارم و اگر برنامه ی شبکه Xمورد سلیقه و پسندم نیست آیا در شبکه Yمیتوانم برنامه مطلوبم را داشته باشم؟ نه! ما هیچ کدام از این ها را نداریم.ما ایده پرداز نداریم، ما کپی کاریم.حتی اگر یک برنامه ای هم در تلویزیون مورد اقبال واقع میشود و بیننده دارد عده ای معترض میشوند:که این چه برنامه ایست؟جلف و هجو است.به درد نخور است. بی محتوا است.غلط است.بنظر شمای منتقد این برنامه غلط است؟شما بعنوان کسی که ایراد میگیری و رسانه ای هستی بیا و بهترش را بساز. بیا و ایده وطرح جدید بده.برنامه ریزی نو ایجاد کن.چرا فقط ذره بین در دست گرفته ایم تا ایرادها را ببینیم؟رسانه داخلی وقتی تنوع و سرگرمی نداشته باشد و نتواند اوقات فراغت مردم را پر کند،طبیعی است که مردم به سراغ یافتن گزینه دیگری میروند و دنبال جایگزین میگردند.
اینکه ما نیامدیم تلویزیون کابلی و خصوصی راه بیندازیم اشتباه بزرگی بود.مثلا مخاطبی دوست دارد فقط فیلم سینمایی ببیند ،خب ، شبکه آی فیلم شبکه پخش فیلم وسریال است،اما اکثر فیلم هایی که پخش میکند بسیار قدیمی و اکثرا بدون کیفیت است.فیلم خارجی پخش نمیکند و اگر هم پخش کند محدودیت های زیادی دارد.پس آیا میتواند مخاطب را به خود جلب نماید؟ مسلما خیر!کار رسانه این است که همه مخاطبین جامعه را در بر بگیرد. تهیه یک برنامه از نوشتن تا اجرا،نیاز به تفکر ،ایده ، زمان و برنامه ریزی دارد.بعضی از برنامه ها موظف هستند که تابو شکنی کنند. چرا؟چون جامعه در حال تغییر و پیشرفت است.چون هر چقدر که زمان جلو میرود ،تفکر مردم هم تغییر میکند.و رسانه وظیفه اش به رشد وتعالی رساندن جامعه است.رسانه باید فرهنگ و سبک زندگی را آموزش بدهد و در این مسیر میتواند تغییراتی اساسی و تحولی عظیم در جامعه ایجاد کند.
این موضوع که چرا شبکه های خانگی در ایران،از تلویزیون موفق تر عمل میکنند و دست اندر کاران تهیه ی فیلم ها و سریال ها ترجیح میدهند که محصولاتشان را از طریق شبکه خانگی بدست مخاطب برسانند از همین مهم نشأت گرفته است . من مایل به تخطعه و تخریب صدا وسیما نیستم، اما واقعیت این است که صدا و سیمای ملی ما ، به خواست مخاطب خود توجه کافی ندارد.
زوج مسن و بیمار و بازنشسته ای را که به حکم اجبار خانه نشین هستند و نمیتوانند به راحتی و بدون کمک، برای گردش و تفریح از منزل بیرون بروند،یا توان سینما رفتن را ندارند را در نظر بگیرید ، این زوج مجبورند که زمان خود را در خانه و جلوی تلویزیون بگذرانند.تلویزیون ما چقدر برنامه متنوع وسرگرم کننده برای این گروه از مخاطبین خود دارد؟
وقتی در رسانه داخلی ما ،رشد وترقی نباشدوتلویزیون در این زمینه ها نتواند جذب مخاطب کند، مخاطبین به سمت استفاده از ماهواره یا دیگر جایگزین ها کشش پیدا میکنند.در سالهای گذشته،ویدیو،CD وDVD بود اما الآن مخاطب میگوید:من که میتوانم برنامه مورد نظرم را به راحتی از شبکه ماهواره ببینم،چرا فیلم وسریال را بصورت CD یاDVD بخرم؟ ”
این روزنامه نگار و مدرس دانشگاه، در ادامه سخنان خود در ارتباط با آسیب های خاصی که شبکه های ماهواره ای بر پیکره فرهنگ ایرانی میزنند،چنین اظهار نظر کرد:
” هر تکنولوژی جدید ، هم خوبی دارد و هم بدی. هیچوقت نمیتوان گفت که فلان دستاورد خوبِ مطلق است یا بدِ مطلق. از نظر من وجود ماهواره خیلی هم خوب است،اگر ما فرهنگ درست استفاده از آن را بلد باشیم.
در جامعه و جهان امروزی،ما واقعا به دهکده جهانی رسیده ایم.ما نمیتوانیم دور مرزها و تفکرات آدم ها خط بکشیم که به این فکر نکن یا فلان کار را انجام نده.حداقلش این است که نسل جوان ما ،حتی اگر نتوانند برای سفر وکسب تجربه به کشورهای دیگر بروند،از طریق شبکه های ماهواره ای میتوانند با فرهنگ های دیگر آشنا شوند و آنها را بسنجند. درست است که ایرادها و آسیب هایی هم هست.بطور مثال: فرهنگ کشور ما به فرهنگ کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا خیلی نزدیک است اما باز هم با همان فرهنگ ها تفاوت هایی اساسی دارد.ولی مردم بخاطر وجود سوژه های جدید و رنگ های شاد و متنوعی که آنها در ساخت فیلم هایشان استفاده میکنند _ مواردی که استفاده از آن در تلویزیون خودمان بسیار کم است_ جذب برنامه های تلویزیونی ماهواره ای میشوند.
امروزه رادیو وتلویزیون عضوی از خانواده ها هستند.شما وقتی وارد خانه میشوی،برای گریز از خلاء و تنهایی، احتمالا اولین کاری که میکنید، روشن کردن تلویزیون است.این جعبه جادویی دیگر عضوی از خانواده ماست که قطع شدنی نیست.تاثیر تلویزیون از همه انواع رسانه بیشتر است چون تداوم و مداومت دارد،چون برای هر برنامه اش آغاز و پایان داردو چون شما به عنوان مخاطب از برنامه هایش یاد میگیرید.
ما یک مشکل اساسی در فرهنگمان داریم و آن این است که یاد نگرفته ایم به فرزندانمان بگوییم که این فیلم یا برنامه در شأن و شرایط سنی شما نیست پس حق نداری آن را نگاه کنی.
اکثر ما زمان شام خوردن خانواده را جوری برنامه ریزی میکنیم که همزمان جلوی تلویزیون در حال تماشای برنامه دلخواهمان باشیم و از بودن کودکانمان در کنار خود و تماشای برنامه ای که مناسب سن او نیست ابایی نداریم و یا اصلا به این موضوع توجهی نمی کنیم.این یک آسیب است ، یک فاجعه است که در اثر آن بلوغ زودرس گریبان فرزندان ما را گرفته است.
بعضی از ما به شکل اعتیاد آوری به دیدن برنامه های تلویزیون و ماهواره وابستگی پیدا کرده ایم ، در صورت قطع بودن یا وجود شرایطی که ما را از دیدن برنامه ها محروم میکند تمام سیستم زندگیمان به هم میریزد، بی حوصله و عصبی میشویم ، بهانه گیری و بد اخلاقی میکنیم ، حتی از کنارِ هم بودن با عزیزانمان نه تنها خوشحال نیستیم که بعضا از مهمانی رفتن ها و مهمانی دادن ها به خاطر تداخل زمانی با دیدن فلان فیلم یا فلان سریال خودداری میکنیم. این هم یک آسیب است.
خیلی ها معتقدند که وجود و تماشای شبکه های ماهواره ای باعث نهادینه شدن بی غیرتی در جامعه میشود ، اما به نظر من این بی غیرتی نیست . انسان ها پیوسته دنبال آنچه که توان انجامش را نداشته اند و آرزوی انجام آن را در زندگی حتی برای یک بار داشته اند هستند و این بسیار هزینه بر است . ما بین سنت و مدرنیته شدن متوقف شده ایم و برای گذر از این مسیر باید هزینه اش را بپردازیم . آیا در ایران باستان از پیش از اسلام تا بعد از آن خیانت نبود؟ آیا قبل از انقلاب در بین زوج ها خیانت اتفاق نمی افتاد؟ چرا بود اما در خفا بود . هوس رانی و تنوع طلبی و زیاده خواهی همیشه وجود داشته است، آیا امروز در فیلم ها و سریال های تولیدِ داخل ، خانواده ی مدرن و مبلمان آنچنانی و دیزاین تجملاتی وجود ندارد؟ در برنامه های تلویزیون های داخلی ما هم سوژه های خیانت ، اعتیاد ، دزدی ، کلاهبرداری و … بسیار نشان داده میشود ،ۀ پس اینها آسیب نیست . آسیب زمانی است که من به عنوان یک رسانه بخواهم تفکر نسل جوان کشورم را تحت تاثیر یک سری چیز های دیگر قرار دهم ، مثلا در کنار مذمت اعتیاد و آسیب های گرایش به استفاده از مواد مخدر برای جوانان و خانواده ها ، نحوه ی مصرف و راه های انجام آن به روشنی در تلویزیون نمایش داده میشود.
اتفاقا به نظر من شبکه های ماهواره ای به شکلی مزایایی هم برای خانواده های ایرانی داشته اند. به طور مثال ، ترویج لاغری و مانکن بودنِ خانم ها که به شکل چشمگیری در اکثر تولیداتِ سریالی و سینمایی این شبکه ها به چشم میخورد باعث شد زن ایرانی بیشتر به خودش توجه کند ، به باشگاه ورزشی برود و به سلامتی و ظاهرش بیشتر برسد . زمان مطالعه و کتاب خواندنش را زیادتر کند تا در جمع حرفی برای گفتن داشته باشد . چرا ما همیشه نیمه ی خالی لیوان را میبینیم؟
در مقابل ، بله! بعضی از شبکه های ماهواره ای هم هست که ضد دین هستند یا ترویج ادیان دیگر را میکنند و مستقیما دینِ من ، فرهنگِ من و اصالتِ من را به عنوان یک ایرانی هدف گرفته اند. خب من دارم میبینم که آنها اسلحه را به طرفم نشانه گرفته اند و میخواهند به من شلیک کنند ، من در مقابل چه دارم ؟ آیا در دستِ من هم اسلحه است یا با چماقی چوبی مجبورم از خود دفاع کنم ؟ اگر در دستِ من چماق چوبی باشد که مسلم است او پیروز میشود . وقتی رسانه ی معاند ، دارد روی قشر جوانِ من تاثیر میگذارد و فرهنگ غلطی را به او القا میکند و سبک زندگیش را تغییر میدهد ، آیا منِ رسانه ای میتوانم از رسانه ی داخلی کشورم برای رویارویی با دشمن استفاده کنم؟ مسلما من باید به سلاحی برابر در مقابل دشمن مجهز باشم تا توان مقابله را داشته باشم . منظورم این است که در مقابل کشور های دیگر ما هم میتوانیم با استفاده از همان تکنیک و تکنولوژی در مقابل اهداف آنها بایستیم و فرهنگ و دین و ارزش های خودمان را به کشور های دیگر نشان دهیم ، همانگونه که الان با پخش فیلم ها و سریال های داخلی از شبکه هایی چون آی فیلم ترک یا آی فیلم عربی داریم همین کار را میکنیم .
شاید برایتان جالب باشد ، چند وقت پیش مسابقه ای از شبکه ی آی فیلم عربی پخش میشد که اکثر عرب زبان های حوزه ی خلیج فارس مخاطب این برنامه بودند ، جالب است که وقتی برای شرکت در مسابقه به برنامه زنگ میزدند تمام هنرپیشه ها ، کارگردان ها ، هنرمندان ، فیلم ها و سریال های مارا بهتر و دقیق تر از خودمان میشناختند و بلد بودند . پس این هم نوعی تاثیر گذاریِ متقابل است . ما هم میتوانیم از طریق رسانه ی ماهواره ای روی مخاطبینِ برون مرزی خود تاثیر گذار باشیم .
بنده چند سالی است که پس از آغاز سال نو از خانواده ها سوال میکنم که زمان تحویل سال را با کدام برنامه ی تلویزیونی گذراندید ؟ تا سه سال پیش شاید اکثر مردم که دستگاه گیرنده ی ماهواره داشتند لحظه ی تحویل سال را با شبکه های ماهواره ای همراه بودند اما در این دو سال اخیر اکثریت قریب به اتفاق مردم سال نو را با شبکه های متنوع داخلی تحویل کردند.زیرا که در دوسال اخیر برنامه های تحویل سال تلویزیون بسیار شاد و متنوع بود . تمام صحنه ها پر از گل ، پر از رنگ ، پر از شادی و خنده و سرشار از امید بود. پس ما توان این را داریم که در برابر غولی چون ماهواره قد علم کنیم اما چون اغلب فکر میکنیم مرغ همسایه غاز است در صورتی که شاید در برابر داشته های ما جوجه ای هم نباشد کمتر به دنبال رشد و تنوع و ایده پردازی میرویم.”
سرکار خانم مهرنگ در رابطه با کنترل خانواده ها بر فرزندان خود در مورد استفاده از ماهواره عقیده ای این چنین داشتند :” مهارت درست زندگی کردن به این است که جامعه در ابتدا ، آموزش های لازم را به بهترین شکل داشته باشد . ما در جامعه سطح آموزش های اجتماعی خیلی پایینی داریم و حتی هنوز به درجه ی استاندارد نرسیده ایم . ما هنوز مهارت درست زندگی کردن ،مهارت درست درک کردن ، مهارت ارتباط درست با فرزندان برقرار کردن و مهارت درست اظهار نظر کردن را نداریم پس چگونه میتوانیم از خانواده ها انتظار داشته باشیم که خود آموزش ندیده به فرزندانشان بیاموزند ؟ وقتی ما هنوز نمیتوانیم روی رفتار و اعمال خودمان تسلط کافی داشته باشیم ، چگونه میخواهیم بر روی رفتار و عملکرد فرزندانمان تاثیر گذار باشیم پس آموزش های لازم را اول برای بزرگسالان و پدر و مادر ها باید در نظر بگیریم . در گذشته درجه ی سواد فقط به میزانِ خواندن و نوشتن بود اما امروزه به میزان آگاهی افراد بستگی دارد ، هر چقدر آگاهی های اجتماعی و توان اجتماعی و فرهنگی و سواد رسانه ای افراد را بالا ببریم ،بالطبع از این فشار ها و هجمه هایی که بر جامعه هست کم میشود و مردم قدرت انتخابشان بین برنامه های داخلی و ماهواره ای بالاتر میرود به شرط اینکه ما واقعا تنوع ، سوژه و رنگ را در صدا و سیمای ملی خود داشته باشیم.
به عنوان کلام آخر من فکر میکنم با راه اندازیِ تلویزیون های کابلی و خصوصی در شبکه ی رسانه ای کشور و ایجاد تنوع و رقابتی سالم بین آنها و پرداختن به اصلِ آموزش و فرهنگ سازی بتوانیم هم به کنترل اجتماعی دست پیدا کنیم و هم میزانِ جذب مخاطب را در شبکه های داخلی بسیار بالا ببریم تا از این طریق هم از میزان تاثیر گذاریِ شبکه های ماهواره ای بسیار کاسته شود و هم با تولیدات بیشتر به بازارِ تولیدی داخلی کمک شایانی بشود .”