تعارض منافع اساتید گاهی موجب چشمپوشی از تقلب علمی میشود + فیلم
به گزارش ایکنا، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، اخیرا در گزارشی به بررسی وضعیت تقلب علمی در کشور پرداخته و از جمله در بخشی از این گزارش رسمی اعلام شده که در سال ۱۴۰۱ بیش از ۴۱ درصد پایاننامهها و رسالههای تالیف و تدوینشده در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، کپیبرداری از متن مشابه بوده است.
یقیناً این سطح از کپیبرداری و تقلب، نقطه ضعف بزرگی برای جامعه علمی کشور است. از سوی دیگر قوانین و مقررات در این زمینه دارای ضعفهای جدی است که باید برای آن چارهاندیشی شود. برای بررسی بیشتر این موضوع، با شکیبا امیرخانی، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ از نظر شما تقلب علمی و به طور خاص تقلب در پایاننامهها و رسالهها چیست و چگونه اتفاق میافتد؟
شاید سادهترین معنایی که از تقلب علمی به ذهن میرسد و اگر از هر دانشجویی سؤال کنیم که مقصود از تقلب علمی چیست به استفاده غیرقانونی از دادههای علمی دیگران اشاره میکند. این تعریفی سطحی و پیش پا افتاده است و به ما میرساند که تقریباً همه افراد، وقتی وارد فضای آکادمیک میشوند با مفهوم تقلب آشنا هستند. مشخصا اگر بخواهیم به شکل دقیقتر درباره تقلب علمی سخن بگوییم باید اشاره کنیم که تقلب علمی به معنای استفاده بدون استناد از دادههای علمی دیگران مخصوصا در پژوهش است.
پژوهش مطالعهای نظاممند است که قرار است به یک سری نتایج علمی منجر شود و اگر در این پژوهش، از ایدهها و آثار دیگران استفاده کنیم و استناد درستی به این آثار ندهیم و امانتداری را رعایت نکنیم به سرقت یا تقلب علمی متهم میشویم. واقعیت این است که تقلب علمی دامنه وسیعی دارد و نمیتوانیم بگوییم که همیشه آگاهانه اتفاق میافتد بلکه در بسیاری از موارد به صورت ناآگاهانه و از روی عدم دانش است.
بر مبنای تجربهای که برای سالیان سال در دانشگاه داشتهام باید عرض کنم که وقتی پایاننامه دانشجو را بررسی میکنیم بعضاً میبینیم که چند صفحه از پایاننامه وی بدون رفرنس و استناد است چون تصور کرده که اگر از پایاننامه یا رساله دیگری استفاده و تغییراتی در آن ایجاد و مثلاً افعال را از معلوم به مجهول تبدیل یا اصلاحات را تغییر داده و مترادفها را به کار گرفته به معنای تقلب نیست در حالیکه این هم تقلب علمی است اما از روی سهلانگاری و عدم دانش کافی رخ میدهد.
گاهی هم تقلب تعمدا انجام میشود و اگر به اطراف میدان انقلاب مراجعه کنید متوجه میشوید که به صورت علنی میتوانید هزینهای را پرداخت کنید تا کار را برای شما انجام دهند. بنابراین تقلب علمی دامنه بسیار وسیعی دارد و فقط در سطح دانشجویی هم نیست بلکه بسیاری از اساتید و اعضای هیئت علمی هم به آن مبتلا هستند.
ایکنا ـ محققان مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که هفته اول خرداد امسال و با عنوان «گزارش نظارتی قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی» منتشر شد، به استناد نتایج بررسیها و آمار رسمی اعلام کردند در سال ۱۴۰۱ بیش از ۴۱ درصد پایاننامهها و رسالههای تالیف و تدوینشده در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، کپیبرداری از متن مشابه بوده است. علت این سطح از تقلبات علمی و کپیبرداری را چه میدانید؟
این مسئلهای کاملا چندوجهی است و باید دلایل متعددی برای آن ذکر کرد اما بر مبنای تجربهای که دارم باید بگویم یکی از جنبهها، از منظر دانشجویی و دیگری از منظر اساتید راهنما و داور است. از جنبه دانشجویی چند مسئله مهم وجود دارد. یکی اینکه متأسفانه بسیاری از دانشجویانی که وارد کارشناسی ارشد میشوند ایده و انگیزهای برای پژوهش ندارند و گویی اساسا برای پژوهش نیامندهاند بلکه هدف آنها صرفا گرفتن مدرک است و این بیانگیزه بودن و نداشتن مسئله در دوره تحصیلات تکمیلی باعث میشود حوصله کافی برای پژوهش هم نداشته و صرفاً بخواهند آن را به عنوان تکلیف از سر خود باز کنند.
نکته دیگر اینکه بسیاری از دانشجویان تحصیلات تکمیلی، مهارت و دانش کافی برای پژوهش را هم در اختیار ندارند و روش تحقیق هم بلد نیستند به همین دلیل به شکل ناآگاهانه به تقلب علمی مبتلا میشوند. علت دیگر مشکلات اقتصادی و اشتغال همزمان است. ما دانشجویانی داریم که برای تأمین معیشت، همزمان با تحصیل در چند جا کار میکنند و این باعث میشود فرصت کافی برای پژوهش را نداشته باشند. باید بدانیم که پژوهش فرایندی زمانبر است و باید علاوه بر دانش و مهارت، فرصت و دقت کافی هم وجود داشته باشد تا پژوهشی مفید، کارآمد و عاری از تقلب علمی را شاهد باشیم.
نکته بسیار مهمی که احساس میکنم به مرور زمان اتفاق افتاده پاداش مناسب ندیدن است. اگر بنده به عنوان استاد راهنما به دانشجو اعلام کنم باید مطالب را از منابع دست اول استخراج کنید مسلما وقت و زمان زیادی از دانشجو میگیرد اما محصول کار وی با کسی که کپی و تقلب کرده در یک سطح قرار میگیرد و پاداش مناسبی به آن پژوهشگر داده نمیشود و حتی گاهی اوقات شناسایی نمیشود. به نظرم این هم دلیل دیگری است که به تقلب علمی دامن میزند.
ایکنا ـ تقلب علمی چه پیامدهایی برای دانشگاه، دانشجو و رشد علم به دنبال خواهد داشت؟
از جمله مهمترین پیامدها این است که فضای علمی کشور و پژوهش را ناسالم و دچار فساد کرده است. در علم حقوق گفته میشود اصل بر برائت است مگر خلاف آن ثابت شود و اکنون در فضای علمی کشور نیز میتوان گفت اصل بر تقلب است و همه مبتلا هستند؛ از دانشجو تا هیئت علمی، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و این باعث بیاعتمادی به فضای علمی کشور در سطح ملی و بینالمللی شده است.
نکته مهمتر اینکه این پژوهشهای تکراری و بدون ایده و انگیزه و دقت کافی، آثار کاربردی هم ندارد و در گوشه کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه باقی میمانند و استفادهای هم از آنها نمیشود.
ایکنا ـ تا چه اندازه ضعف عملکرد نهادهای نظارتی را در افزایش تقلبات علمی موثر میدانید؟ چه کسی مسئول نظارت بر این مسئله است و مخصوصا وزارت علوم تا چه اندازه به وظیفه خود عمل کرده است؟
به نظرم نمیتوان تقلب علمی را کاملا حذف کرد اما اگر قرار باشد کاهش پیدا کند مسلماً وظیفه نظارتی ارگانهای زیرمجموعه وزارت علوم بسیار مهم است اما مسئله مهم این است که بنده شخصاً این نظارت را چندان مؤثر نمیدانم؛ به این دلیل که احساس میکنم همه به نحوی به این بیماری مبتلا شدهاند. اگر قرار بود تقلب را فقط در سطح دانشجویی ببینیم میتوانستیم دست اساتید را برای نظارت باز بگذاریم که مانع تقلب شوند اما وقتی منافع همه در این زمینه گره خورده است بنابراین نمیتوان به راحتی مانع این کار شد.
امروزه نرمافزارهای همانندجو وجود دارد اما بسیاری از اساتید میگویند اگر این مشابهت تا چهل درصد باشد کاری با آن نداریم در حالیکه این چهل درصد، نزدیک به نیمی از پایاننامه را شامل میشود. متأسفانه در جلسه داوری، اکثر اساتید معتقدند که این جلسه باید جلسه شادمانی و نشاط باشد و نباید انتقادی به پایاننامه مطرح شود چون زمینهای را به وجود میآورد که تسویه حسابهای شخصی بین اساتید اتفاق بیفتد. فرض کنید که بنده در جلسه دفاعیه، به نحوی با استاد راهنما برخورد کرده و اعلام کردهام که بیش از چهل درصد این پایاننامه کپی است لذا این احتمال وجود دارد که آن استاد در جلسهای دیگر که بنده به عنوان استاد راهنما حضور دارم همان کار را با من و دانشجوی من انجام دهد بنابراین بنده به شکل عامدانه سکوت میکنم تا بعداً مشکلی برای دانشجویم پیش نیاید.
همه این موارد ناشی از یک ساختار بیمار است. علت همه این اتفاقات این است که توجه زیادی به شاخصهای کمی میشود و مثلاً یک استاد میخواهد تبدیل وضعیت شده یا ارتقای علمی پیدا کند بنابراین چنین تعارض منافعی اقتضا میکند که بنده در بسیاری از موارد سکوت کرده و هیچ اظهارنظری درباره تقلب علمی که دانشجو زیر نظرم انجام داده است نکنم لذا نظارت وقتی مؤثر است که ساختار هم اصلاح و از وضعیت کمی، تبدیل به سنجش کیفی شود و بنده هم به عنوان استاد و عضو هیئت علمی این دغدغه را نداشته باشم که اگر این اتفاق برایم افتاد، استاد دیگر ارتقا پیدا کرده و من در وضعیت کنونی باقی میمانم.
ایکنا ـ خب با این وضعیت چه باید کرد؟
به نظرم در وهله اول وظیفه اساتید این است که در راهنمایی دانشجو برای انتخاب موضوع مناسب دقت کنند. وقتی استاد میداند که درباره فلان موضوع، پژوهشهای مفصلی صورت گرفته است دیگر نباید آن را به دانشجو معرفی کند ولو اینکه در استعلام ایرانداک مشخص نباشد. بنده گاهی اوقات مشاهده میکنم که برخی اساتید برای استعلام از ایرانداک، دانشجو را راهنمایی میکنند که کلمات را تغییر دهند تا چیزی مشخص نشود و مثلاً گفته میشود به جای «شغل» که به میزان زیادی در پایاننامههای دیگر کار شده از «سمت» استفاده کنید. بنابراین وقتی خودمان دچار چنین مشکلاتی هستیم نظارت چندان مفید نیست لذا اولین گام این است که خود اساتید پایبند به اخلاق پژوهش باشند.
نکته دیگر اینکه اساتید باید دانشجویان را به سمت مسائل جدید و کاربردی و متناسب با توان دانشجو سوق دهند. وظیفه دیگر اساتید این است که پایاننامههای متناسب با حیطه تخصصی خودشان قبول کنند و مثلاً اگر بنده سیزده سال در حوزهای خاص کار پژوهشی کردهام اصرار نداشته باشم در حوزههای دیگر که نمیتوانم به دانشجو کمک کرده و تقلب را در این حیطهها شناسایی کنم فعالیتی داشته باشم. نکته بعد این است که به دانشجویانی اجازه ورود به مقاطع تحصیلات تکمیلی را بدهیم که هم مستعد و علاقهمند باشند و هم اینکه پژوهش، دغدغه آنها باشد.
البته نباید همه چیز را از استاد طلب کرد چون استاد نمیتواند همه روشهای تحقیق را در مقطع تحصیلات تکمیلی به دانشجو یاد دهد بلکه دانشجو باید قبلتر بسیاری از این موارد را یاد گرفته باشد و استاد راهنما فقط در عملیاتی کردن آن روش پژوهش به وی کمک کند اما متأسفانه بسیاری از دانشجویان این آموزشها را ندیدهاند و گاهی برخی از اساتید مجبور میشوند بخشی از پایاننامه را برای دانشجو بنویسند تا بتواند دفاع کند چون وی مسئولیت راهنمایی پایاننامه یا رساله را بر عهده گرفته است.
ایکنا ـ آیا میتوان تنبیهات و اقدامات انضباطی در نظر گرفت؟
بنده چندان با تنبیه موافق نیستم اما اگر قرار است مجازات یا تنبیهاتی برای تقلبات علمی در نظر گرفته شود به نظرم باید از بالا به پائین باشد و ابتدا آثار همه اساتید و اعضای هیئت علمی را مورد ارزیابی قرار داده و مشخص کنیم که آنها هم تا چه اندازه به درستی عمل کردهاند هرچند که بخشی از تقلب در پایاننامهها به اساتید هم مربوط است چون زیر نظر آنها چنین کاری انجام گرفته است اما اگر ابتدا کمیتههایی به شکل علمی، آثار اساتید را بررسی و تقلبات را شناسایی و اعلام کنند نتایج بهتری در پی دارد چراکه بسیاری از همین تقلبات منجر به ارتقای علمی اساتید شده است.
این تقلبات از سوی اساتید هم هزینههای زیادی در پی دارد اما توجه ما بیشتر به دانشجویان است لذا تنبیهات و سختگیریها باید از مراتب بالا شروع شده و سپس به مراتب پائینتر برسد. راهکار دیگر سنجش دقیقتر و علمیتر در انتخاب دانشجویان تحصیلات تکمیلی است تا دانشجویان پژوهشمحور به میزان زیادتری جذب شوند. همچنین باید یک عزم عمومی وجود داشته باشد که هم آموزش صحیح درباره تقلب علمی به دانشجو بدهیم و هم اینکه در جلسات دفاع به خوبی این موارد را پیگیری کنیم یعنی استاد این آزادی عمل را داشته باشد که اگر داوری یک پایاننامه را بر عهده گرفت و متوجه تقلب علمی شد اجازه دفاع ندهد اما الان عملاً چنین کاری انجام نمیشود.
انتهای پیام
لینک خبر
کلیه مسئولیت های خبر مربوط به خبرگزاری منتشر کننده می باشد . در صورت بروز مشکل اطلاع دهید