مخالفان پیامبر(ص) را با چه صفاتی بشناسیم؟ + فیلم
به گزارش ایکنا، سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، رویداد فرهنگی ـ هنری «قلم» را با محوریت شخصیت حضرت علیاکبر(ع) و با تدبر در سوره مبارکه قلم برگزار میکند. در این راستا حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد بهشتی در ۱۰ جلسه در خصوص شخصیت حضرت علیاکبر(ع) مباحثی را مطرح کرد و در ادامه محمدجواد مستشرق بیان نکات تدبری سوره مبارکه «قلم» را در پنج بخش با نگاهی به شخصیت حضرت علی اکبر(ع) بیان میکند. بخش سوم درسگفتار محمدجواد مستشرق به شرح زیر است؛
«بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم خدمت بینندگان عزیز. میخواهیم که انشاءالله سوره «قلم» را با یکدیگر تدبر کنیم. در دو بخش قبل، سوره قلم را با رویکرد شناخت حضرت علیاکبر(ع) پیش رفتیم تا صفاتی که برای پیامبر اکرم(ص) بیان شده به جهت شباهت علیاکبر(ع) به ایشان بهتر بشناسیم.
اما بخش اول را یک بار دیگر با این رویکرد که ببینیم مخالفان پیامبر(ص)، که در گروه مکذبین بوده و این سوره در موردشان صحبت کرده است، مرور میکنیم.
سوره «قلم» در حال معرفی گروهی از مخالفان به پیامبر اکرم(ص) است و خداوند برای ایشان نکته جالبی را شرح میدهد که اینها برای اینکه به اهدافشان برسند در مرحله نخست به پیامبر(ص) نسبت مجنون میدهند تا پیامبر(ص) را از مدار جامعه حذف کنند.
اینجاست که خداوند قسم میخورد «ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ(1) * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ(2)» قسم به قلم و آنچه که با آن نوشته میشود که تو مجنون نیستی. این نعمت یعنی نعمت پیامبری که به تو داده شده، حق است و جنون نیست.
نهتنها که جنون نیست، بلکه به خاطر آن، پیامبری و اجر بینهایت و بیپایان برای تو در نظر گرفته شده است و نهتنها کارهایی که از تو سر میزند از سر دیوانگی نیست، بلکه رفتارهای تو بهترین رفتارهاست و از این بهتر وجود ندارد. این امر به چه معناست؟ به معنای آن است که خدا آمده و در کنار پیامبر ایستاده است و به مخالفان میگوید که حالا میفهمیم چه کسی عذاب میبیند و چه کسی به نتیجه خوب میرسد و چه کسی اجر بینهایت میبیند و چه کسی از بین میرود.
«بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ(6)» اما فتنهزده و مفتون یعنی چه؟ فتنه از آزمایش میآید. میبینیم چه کسی آزمایش میشود و چه بد از پس این آزمایشها برمیآید.
پس از این مطلب به صفاتی که برای اینها «مکذبین» ذکر میکند، میرسیم. «فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ(8)» اینها مکذبند؛ اما این یعنی چه؟ ممکن است در درونشان بدانند که پیامبر(ص) درست میگوید و پیامبر(ص) مجنون نیست، اما نشسته و فکر کردند و گفتند اگر این نسبت را به او بدهیم هر چند که میدانیم مجنون نیست، ولی به این وسیله میتوانیم پیامبر(ص) را از مدار جامعه خارج کنیم. مکذبین، یعنی کسانی که حق را میبینند ولی میخواهند سریع از آن فرار کنند.
وقتی در مرحله نخست آمدند و گفتند که پیامبر مجنون است، دیدند به هدفشان نرسیدند، آمدند و به پیامبر(ص) گفتند که شما ذرهای از دین و احکام کوتاه بیا، ما هم ذرهای کوتاه خواهیم آمد و از این به بعد دیگر نسبتهای عجیب و غریب نمیدهیم و با هم کنار میآییم. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ(9)» آنها دوست دارند کوتاه بیایی تا کوتاه بیایند. اما پیامبر این کار را نمیکند.
در مرحله بعد اینها چیکار کردند؟ شروع به جمع کردن مال و کسب مقام شدند و حتی به پیامبر هم قسم میخوردند که اگر تو کوتاه بیایی، ما هم کوتاه خواهیم آمد. «وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ(10)»
از سوی دیگر در جمع مردم قسم میخوردند که باور کنید اگر شما این کار را بکنید ما هم این کار را میکنیم. شاید خودشان را در میان مؤمنین جا میزدند. از سوی دیگر با مکذبین مینشستند و قسم میخوردند که ما با شما هستیم و نکته اینجاست که آنها میخواستند به آن چیزی که هدفشان بود یعنی جمع مال و کسب دنیا برسند.
بسیار هم قسم خوردند، اما خداوند میگوید که حَلّاف مهین آدمهای پستی هستند. کسانی که زیاد قسم میخورند یک صفت دیگر هم دارند و آن اینکه بسیار اهل تحقیر دیگران هستند. کنایه و طعنه میزنند و تحقیر و غیبت میکنند و سعی میکردند بین پیامبر(ص) و مردم را بهم بزنند، حتی بین مردم با خودشان را هم بهم بزنند تا به هدفشان برسند. هدفشان کسب مال، شهرت و مقام بود. این افراد یک صفت بد دیگری هم دارند که کارشان مانع خیر است.
این افراد اگر خیری مادی یا معنوی به کسی برسد به شدت اهل از حد گذراندن هستند. در رابطه با خانواده، دوستان و پیامبر و … حد و مرزی ندارند. «مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ12» به تعبیر دیگر از پس هر گناهی برمیآیند.
یک صفت دیگر آنها این است که خدا آنها را بیاصالت و بیریشه میداند و خطاب قرار میدهد. «عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ(13)» یعنی به هیچ چیز درستی نمیچسبند. روی هوا هستند و خودشان را به چیزهایی که اساساً هیچ چیزی نیستند، میچسبانند. در هیچ چیزی ریشه ندارند و همه این اتفاقات و صفاتی که از آنها سر میزند به خاطر این است که حس میکنند باید توجهشان به سمت دنیا باشد. «أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَ بَنِينَ(14)»
پس از آن خداوند در آیه 15 این سوره میفرماید: «إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ(15)» جواب مکذبین چیست؟ میگویند که این داستانها اسطوره است؛ چه کسی گفته خدایی هست؟ به نظر میرسد که انگار از 1400 سال پیش، این جواب همیشگی مکذبین بوده و هست. آیه و معجزه را میبینند، اما میگویند که اینها همه داستان است.
اینجاست که خداوند میفرماید: «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ(16)». این جماعت آنقدر مغرورند و به خودشان به واسطه مال و فرزند غره شدند که اصلاً متوجه نیستند، دنیا دست کیست؟ و قرآن میگوید که ما هم پیشانی آنها را به خاک میمالیم تا بفهمند دنیا دست چه کسی است؟
آنچه اشاره شد مجموعه صفات و رفتار گروه مخالف پیامبر بود که بر این اساس با دو دسته روبرو هستیم، یکی پیامبر و یارانش و دیگر مخالفان و در این قسمت خلاصهای از این صفات را دیدیم. انشاءالله در قسمت بعدی سعی میکنیم با بخش بعدی سوره مبارکه «قلم» شناختمان را نسبت به مخالفان پیامبر(ص) کامل کنیم.»
انتهای پیام
لینک خبر
کلیه مسئولیت های خبر مربوط به خبرگزاری منتشر کننده می باشد . در صورت بروز مشکل اطلاع دهید